فصل هفتم
بازجويان و شكنجه‌گران پرونده‌هاي مشخص
در بازخواني نهايي به پروندة شكنجه در نظام آخوندي ما با حوادث و اتفاقات مشخصي مواجه هستيم كه رسيدگي به آنها هريك، خود يك پروژه خاص را تشكيل مي‌دهند. مهمترين و شناخته شده‌ترين پروژه، رسيدگي به جريان قتل عام 30هزار زنداني سياسي در تابستان67 است. اما چه پيش از آن، و چه بعد از آن، ما با حوادث مشخصي كه هركدام نقطه عطفي بوده‌اند مواجه هستيم.
مثلاً كشتار وحشيانه مجاهدين در 5مهر60 يك پروژه مشخص است كه آمران و عاملان خاص خود را دارد. يا «واحد مسكوني» (در تهران و مشهد و ساير شهرستانها) يك پروژه‌است كه بايد به صورت جداگانه، البته در بطن رسيدگي كلي به تمام جنايتهاي رژيم، رسيدگي شود. در سالهاي اخير نيز فجايعي نظير قتلهاي زنجيره‌يي، قتل زهرا كاظمي، دستگيري و شكنجة دانشجويان در قيام 18تير، اعدام حجت زماني و ... وجود داشته‌اند كه هركدامشان درخور رسيدگي جداگانه و مشروح هستند. همچنين رسيدگي به شكنجه و امر زندان در نقاط مختلف مانند كردستان و خوزستان و بلوچستان از جمله موارد ديگري اين بررسي هستند.
ما در اين نوشتار سر آن نداريم كه به تمامي اين موارد بپردازيم. واقعيت اين است كه‌از دستمان هم برنمي‌آيد و نياز به يك تحقيق گسترده جمعي دارد. اما تا آن‌جا كه مقدورمان بوده نام برخي از عوامل و آمران برخي از پرونده‌ها را گردآورده‌ايم كه با اقرار مجدد به ناقص بودن فقط براي ثبتشان آن را در زير مي‌آوريم.
پروندة قتلهاي زنجيره‌يي:
1- علي روشني، کسي که طناب را به گردن محمدجعفر پوينده و محمدعلي مختاري انداخته و اين دو را خفه کرده بود
2- حميد رسولي، ، از مجريان قتلهاي زنجيره‌يي
3- مجيد عزيزي ، از مجريان قتلهاي زنجيره‌يي
4- مرتضي فلاح ، از مجريان قتلهاي زنجيره‌يي
5- ابوالفضل مسلمي، از مجريان قتلهاي زنجيره‌يي
6-محمد اثني‌عشر، از مجريان قتلهاي زنجيره‌يي
7- علي صفايي‌پور، از مجريان قتلهاي زنجيره‌يي
8- مصطفي‌هاشمي، از مجريان قتلهاي زنجيره‌يي
9- علي ناظري ، از مجريان قتلهاي زنجيره‌يي
10- اصغر سياح ، از مجريان قتلهاي زنجيره‌يي
11- خسرو براتي، اعتراف كرده‌است هنگام قتل فروهرها بيرون از خانه بوده‌
12- ايرج آموزگار، از مجريان قتلهاي زنجيره‌يي
13- مرتضي حقاني ، از مجريان قتلهاي زنجيره‌يي
14 - علي‌رضا اکبريان از مجريان قتلهاي زنجيره‌يي
پروندة قتل زهرا كاظمي:
1- محمد بخشي رئيس حفاظت اطلاعات اوين از قاتلان زهرا كاظمي
2- مظفر بابايي معروف به تهراني
3- محمدرضا اقدم احمدي كارمند وزارت اطلاعات كه‌از اتهام قتل شبه عمد زهرا كاظمي تبرئه شد
4- قاضي سعيد مرتضوي دادستان عمومي و انقلاب تهران
پروندة اعدام حجت زماني:
1- ارجمند معاون دادستان تهران و سر پرست اجراي احكام از زمره قاتلان حجت زماني
2- ماشاالله‌احمدزاده داديار شعبه ششم اجراي احكام از زمره قاتلان حجت زماني
3- علي محمدي معاون زندان اوين از زمره قاتلان حجت زماني
4- محقق (آخوند زندان) از زمره قاتلان حجت زماني
5- باقري منشي دادگاه‌از زمره قاتلان حجت زماني
6- بابايي مدير دفتر اجراي احكام زندان رجايي كرج
7- راجي صادر كننده حكم اعدام حجت زماني
8- آرش صامتي‌پور بازجوي حجت زماني
برخي بازجويان و شكنجه‌گران شهرستانها:
رسيدگي به وضعيت شكنجه در شهرستانها يكي ديگر از زير مجموعه‌هاي اصلي رسيدگي به پرونده شكنجه در نظام آخوندي است. در ضرورت اين مسأله لازم به يادآوري است كه هرچند گزارشهاي متعددي از جنايتهاي آخوندها در زندانها منتشر شده‌اما بي ترديد هر آن چه كه گفته يا نوشته شده جز اندكي از خروار نبوده‌است. ما هنوز از بسياري جنايتها در شهرهاي كوچك و بزرگ و حتي روستاهاي ايران خبر نداريم. وقتي در روستاي كوچكي هم چون گز، در 45كيلو متري گرگان، شاهد يك قتل عام كوچك از زندانيان و اسيران، اعم از زن و مرد و پير و جوان هستيم مي‌توانيم حدس بزنيم كه در روستاهاي دور افتاده ديگر چه خبر بوده‌است و يا در زندانهاي بزرگي مانند ديزل آباد كرمانشاه، چهارباغ اصفهان، وكيل آباد مشهد، يا كارون اهواز، چه جناياتي رخ داده‌است. لازم به يادآوري است كه در آبان64 نشريه مجاهد (شماره 276) ليستي حاوي نام 3771 تن از شكنجه‌گران و 576زندان از مجموعه زندانها و شكنجه‌گاههاي رژيم را منتشر كرد. بخش اعظم اين گستره متعلق به شهرستانها است كه بايد يك به يك مورد بررسي قرار گيرند.
نكته مهم در اين بررسيها اين است كه بايد از پيش بدانيم كاري بسيار پيچيده، پرزحمت و دشوار در پيش رو داريم. زيرا گذشت ساليان متمادي، گرد فراموشي بر بسياري واقعيات پاشيده و بسياري از شاهدان جنايات كه سينه‌هايشان مأمن بسياري از رازهاي فاش ناشده بوده‌است رخت بربسته و از ميان ما رفته‌اند. هم چنين بسياري از شكنجه‌گران تغيير شغل داده و در ادامه مأموريت سركوبگرانه‌شان به مشاغل ديگري پرداخته‌اند كه به ظاهر ربطي به شكنجه و سركوب ندارد. مثلاً در گزارشي از اهواز ما نام شكنجه‌گراني همچون عزيز سرمدي و عزيز راستي و حبيب راستي را در دست داريم. هم چنين مي‌دانيم كه حبيب راستي به عنوان داديار و بازجو و شكنجه‌گر در مقطع قتل عام مسئول زندان فايز اهواز بوده‌است و مرتكب بسياري جنايات شده‌است. اما ضمناً گزارش شده‌است كه شكنجه‌گر سفاكي كه به نام رضا قاعدي، بازجوي طيف زندانيان غير مذهبي چگونه بعدها به عنوان پاداش جناياتي كه مرتكب شده بود بورس تحصيلي گرفت و چشم پزشك شد. در گزارش مربوط به‌اين جنايتكار آمده‌است: «او مدتي رئيس بيمارستان طالقاني آبادان و مدير كل بهداري آبادان بود، البته در محافل پزشكي به‌اسم جهان گران نژاد معروف است، در زندان به‌اسم رضا قاعدي معروف بود و در بيرون به‌اسم جهان گران نژاد»
به نمونه ديگري از اين دست بپردازيم:
در گزارشهايي كه‌از قوچان در دست است برخي عوامل و مجريان قتل عام سال67 و مشاغل بعديشان به شرح زير افشا شده‌اند:
1- كنعاني ، كه درحال حاضر داديارانقلاب شده‌است
2- پاسداري به نام يساقي كه درحال حاضر گردي ومعتاد است .
3- محمد گواهي ، هم اكنون سرهنگ پاسدار است
4- ملايي و سجادي كه درحال حاضر تيمسارسپاه مي باشند.
5- محمد اميد بخدا ، درحال حاضر مديركل كشاورزي استان خراسان .
6-حميد رضايي ، هم اكنون ، وكيل درآستان قدس رضوي مي باشد .
اما در همين گزارش به حضور برخي بازجويان و شكنجه‌گران از باند حاج بهرام از كرمانشاه‌اشاره شده‌است. ما چيزي از اين عده نمي‌دانيم و بايد در اين مورد پيگيري لازم بشود.
اطلاعات پراكنده و ناقصي هم از برخي شهرستانها در دست است كه لازم است تكميل گردند. مثلاً برخي از دست اندركاران و شكنجه‌گران مشهد در زمان قتل عام عبارت بوده‌اند از: آخوند حسيني، مقيسه، عليزاده، خدمتگزار، اكبري، سيدي، ميرزا زاده. در گزارشي آمده‌است: «عندليب زاده،در آن روزها با اصرار زندانيان را به كشتارگاه مي برد و مي‌گفت حتي اگر يک نفر ازاين منافقين زنده بمانند معلوم نيست چه برسر جمهوري اسلامي بياورند»
مثال ديگر: در مورد دو تن از جنايتكارترين جلادان آخوندي در كرج اطلاعاتي داريم. مي دانيم فا تحي مسئول اطلاعات کرج از عوامل اصلي شکنجه زندانيان كرج بوده‌است. او در زمان قتل عام در زندان گوهر دشت مستقر شده و با ياري رساندن به هيأت قتل عام نقش فعالي در قتل عام زندانيان محکوم کرج داشت. دادستان وقت كرج نادري نام داشت كه‌امضا كننده حكم كرجيها در زندان بود. در سالهاي بعد در كرج خانة فسادي كشف شد كه دختران ايراني را به دبي قاچاق مي‌كرد. نادري سرپرست اصلي اين خانه بود و افشاي اين مطلب يكي ديگر از رسواييهاي آخوندي است.
ملاحظه مي‌شود رديابي تك به تك اين جنايتكاران امري است بسيار پيچيده كه تا خود به زبان نيايند ابعاد واقعي جنايتها روشن نمي‌شود.
ادامه دارد