حمید اسدیان قهرمان میدان قلم وتفنگ، دادخواه قتل‌عام شدگان۶۷ پرکشید. مجاهد خلق حمید اسدیان شاعر و نویسنده بزرگ مقاومت ایران بر اثر کرونا جان باخت. حمید اسدیان (کاظم مصطفوی) شاعر و نویسنده مجاهد خلق، زندانی سیاسی زمان شاه و عضو شورای ملی مقاومت ایران روز یک‌شنبه ۲۳آذرماه درگذشت. او سابقه ۵۰سال پیکار آزادی در برابر دو دیکتاتوری شاه و شیخ، در کارنامه درخشان خود ثبت کرد. این قهرمان بزرگ پس از سه هفته نبرد سخت و سنگین با کرونا مضافاً بر برخی بیماری‌های زمینه‌ای، در بیمارستان در آلبانی درگذشت.
نویسنده و شاعر لحظه‌ها و شورها
حمید اسدیان به‌عنوان یک کادر مسئول مجاهدین همواره مسئولیت‌های زیادی در زمینه‌های مختلف برعهده داشت. او نویسنده وشاعر بزرگ مقاومت بود. از او انبوهی مقالات و کتاب شعر و قصه و تحقیقات مستند درباره قتل‌عام و زندان‌ها و شکنجه‌های رژیم برجای مانده ‌است. این آثار او بیانگر اندیشه انقلابی و شور و عشق سرکش او به آزادی مردم و میهن، و گویای رزمندگی و پرکاری خستگی‌ناپذیر اوست. او هم‌چنین دارای نوشته‌ها، کتابها و مقالات و مصاحبه‌های منتشر ناشده متعددی به‌ویژه با زندانیان در مورد زندان‌ها و شکنجه‌گاه‌ها و قتل‌عام و نیز خاطرات زندان خودش در زمان شاه می‌باشد.
حمید اسدیان که در بسیاری از آثارش با نام کاظم مصطفوی شناخته‌ می شود. با دقت و وسواس عجیبی موضوع قتل‌عام زندانیان در سال ۶۷ را دنبال می‌کرد. او روی هر اثر، هر نام و یادی از هر شهید گمنام قتل‌عام حساس بود. می‌گفت نباید هیچ ردی را از یاد ببریم. شاید پس هر ردی شهیدی برخاک خفته باشد.
پژوهشگر قتل‌عام شدگان ۶۷
در تدوین نخستین کتاب در مورد قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ حمید اسدیان بیشترین سهم را داشت. این کتاب  از سوی سازمان مجاهدین خلق ایران با اسامی و مشخصات ۳۲۱۰مجاهد سر به‌دار در سال۱۳۷۸ منتشر شد.
حمید از نوجوانی به فعالیت‌های فرهنگی و مبارزاتی روی آورد. در سال۱۳۴۹ وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد. یک سال بعد، هنگامی‌که مبارزة مسلحانه علیه دیکتاتوری شاه گسترش یافت. حمید به طور خودانگیخته راهی فلسطین شد. اما در دبی دستگیر و در فروردین۱۳۵۱ در ایران تحویل ساواک دیکتاتوری شاه شد. او را به کمیته مشترک ضدخرابکاری بردند. او در دادگاه اول به ۱۰سال حبس و در دادگاه تجدیدنظر به ۵سال محکوم شد. او نهایتاً در اوایل سال ۱۳۵۶ از زندان اوین آزاد گردید.

زندانی دیکتاتوری شاه
حمید در تابستان ۱۳۵۱ به زندان قصر رفت و در آنجا با مجاهدین آشنا شد. او از همان‌جا، مسیر زندگی انقلابی و مجاهدی خود را در آشنایی و پیوندی گسست‌ناپذیر با مسعود رجوی انتخاب کرد. او سال‌ها بعد در مقاله‌یی نوشت: «دل به‌چیزی سپردم که بزرگترین برد زندگیم بوده است».
حمید اسدیان ۵سال زندان خود را در تشکیلات مجاهدین در زندان‌های قصر، اوین و قزل‌حصار و مجدداً اوین سپری کرد. در فروردین ۱۳۵۶ که محکومیتش تمام شد. با کوله‌باری از آموخته‌هایش به‌ویژه در مورد کودتای اپورتونیست‌های چپ‌نما، زندان را ترک کرد. در بیرون از زندان به‌یاران مجاهد پیوست و همراه با آنان در دوران پرالتهاب و حساس انقلاب ضدسلطنتی، مسئولیت‌های مختلفی برعهده گرفت.
او از اولین روزهای انتشار مجاهد در تابستان۱۳۵۸، در هیأت تحریریه نشریه مجاهد نقش برجسته‌یی در افشای ماهیت و عملکرد ارتجاع حاکم داشت.
رزم‌آور صحنه‌های جنگ ونبرد
در سال۱۳۶۱به‌منطقه مرزی اعزام شد و پس از مدتی به ترکیه منتقل شد. در چند ماهی که در استانبول بود، فرصت را غنیمت شمرد و در کنار مسئولیت‌هایی که به‌عهده داشت، به جمع‌آوری خاطرات مجاهدین از صحنه‌های نبرد با پاسداران وحشی و حماسه‌هایی که قهرمانان مجاهد خلق در نبردهای نابرابر در برابر دژخیمان خمینی رقم‌زده بودند، پرداخت. او  به‌سرعت مجموعه ارزشمندی را به‌نام «حماسه‌های مجاهد خلق، لحظه‌های انقلاب» گردآوری کرد. این مجموعه بیش از ۱۰جلد کتاب را شامل می‌شود. در سال‌های بعد شماری از این حماسه‌ها با نام همین مجموعه ارزشمند «حماسه‌های مجاهد خلق، لحظه‌های انقلاب» در نشریات مجاهد چاپ شد.
تسلیت خانم مریم رجوی
در پی درگذشت این نویسنده بزرگ معاصر ایران، خانم رجوی این فقدان دردناک را تسلیت گفت.
خانم رجوی هم‌چنین گفت: حمید اسدیان از آن رزمندگان عاشقی بود که قلم را چون سلاحی پرقدرت به‌یاری گرفت . هر گاه مثل فردای ۳۰خرداد سال۶۰، یا فروغ جاویدان، نبردی رو در رو با رژیم شعله‌ور شد، جان خود را در طبق اخلاص گذاشت و به‌میدان رزم شتافت. متفکری گرانقدر و نویسنده‌یی پرتوان بود، اما قبل از هر چیز نویسنده دردهای یک خلق سرکوب شده بود؛ نویسنده رنج‌های شکنجه‌شدگان، نویسنده دادخواه شهیدان و قتل‌عام شدگان.
خانم رجوی  افزود: عشق او به مسعود که ناشی از صفای روح و انگیزه‌های والای انقلابی و مجاهدی او بود، در تک‌تک کلمات، آثار و اشعارش موج می‌زد و همواره همه را تحت‌تأثیر قرار می‌داد. برترین سلاح او اما صدق و پاکبازیش بود؛ بی‌آلایش و افتاده و فروتن که پیوسته راه و رسم یک انسان والا و مجاهد بودن و مجاهد زیستن را تعلیم می‌داد.