«هر کاتب که نه دل بوُد بیخبر است و
هر مکتوب الیه که نه دل است همچنین»
عین القضات همدانی
وقتی شاعری
ـ که دلی ست –
میمیرد
آسمانی به زمین نمیآید
زمینی به آسمان نمیرسد
پرنده ترانهاش را می خواند
باد به گلها می وزد
و آفتاب
سایهاش را بر سر ما پهن میکند
وقتی شاعری میمیرد
که دلی باشد
عرش خدا به لرزه در نمیآید
باران همچنان می بارد
و زندگی... ... .
نه!
زندگی یک قدم میایستد
زبان حقیقت به ترسشی از کار میافتد
و عشق
از هول غش میکند
چرا که دلی
از حرکت ایستاده است
مثل چراغی
که در شب دنیا
خاموش شود
و ما دلشاعران
کورمال ... کورمال...
از روبهرو
با دستهامان
سایان به دیوارهای ظلمت و شقاوت
از یکدگر میپرسیم
نور کی میآید؟
م. شوق۲۵ آذر ۱۳۹۹