
مجاهد کبیر حمید اسدیان (کاظم مصطفوی) شاعر و نویسندهٔ مجاهد خلق، زندانی سیاسی زمان شاه و عضو شورای ملی مقاومت ایران پس از ۵۰سال پیکار آزادی در برابر دو دیکتاتوری شاه و شیخ، روز یکشنبه ۲۳آذر پس از سه هفته نبرد سخت و سنگین با کرونا مضافاً بر برخی بیماریهای زمینهای، در بیمارستان در آلبانی درگذشت و به همرزمان صدیق و شهیدش در کهکشان جاودانهفروغها پیوست.
از حمید اسدیان که بهعنوان یک کادر مسئول مجاهدین همواره مسئولیتهای زیادی در زمینههای مختلف برعهده داشت، انبوهی مقالات و کتاب شعر و قصه و تحقیقات مستند درباره قتلعام و زندانها و شکنجههای رژیم برجا مانده که بیانگر اندیشه انقلابی و شور و عشق سرکش او به آزادی مردم و میهن، و گویای رزمندگی و پرکاری خستگیناپذیر اوست.او همچنین دارای تألیفات، کتابها و مقالات و مصاحبههای منتشر ناشده متعددی بهویژه با زندانیان در مورد زندانها و شکنجهگاهها و قتلعام و نیز خاطرات زندان خودش در زمان شاه میباشد.

در تدوین نخستین کتاب در مورد قتلعام زندانیان سیاسی در سال۱۳۶۷ که از سوی سازمان مجاهدین خلق ایران با اسامی و مشخصات ۳۲۱۰مجاهد سر بهدار در سال۱۳۷۸ منتشر شد، حمید اسدیان بیشترین سهم را داشت.
-کتاب قتلعام زندانیان سیاسی
حمید از نوجوانی به فعالیتهای فرهنگی و مبارزاتی روی آورد و در سال۱۳۴۹ وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد. یک سال بعد، هنگامیکه مبارزة مسلحانه علیه دیکتاتوری شاه گسترش یافت، حمید به طور خودانگیخته راهی فلسطین شد، اما در دبی دستگیر و در فروردین۱۳۵۱ در ایران تحویل ساواک دیکتاتوری شاه شد. او را به کمیته مشترک ضدخرابکاری بردند. او در دادگاه اول به ۱۰ سال حبس و در دادگاه تجدیدنظر به ۵ سال محکوم شد. او نهایتاً در اوایل سال ۱۳۵۶ از زندان اوین آزاد گردید.
حمید در تابستان ۱۳۵۱ به زندان قصر رفت و در آنجا با مجاهدین آشنا شد و مسیر زندگی انقلابی و مجاهدی خود را در آشنایی و پیوندی گسستناپذیر با مسعود رجوی انتخاب کرد. او سالها بعد در مقالهیی نوشت: «دل بهچیزی سپردم که بزرگترین برد زندگیم بوده است».
حمید اسدیان ۵سال زندان خود را در تشکیلات مجاهدین در زندانهای قصر، اوین و قزلحصار و مجدداً اوین سپری کرد. در فروردین ۱۳۵۶ که محکومیتش تمام شد، با کولهباری از آموختههایش بهویژه در مورد کودتای اپورتونیستهای چپنما، زندان را ترک کرد و بهیاران مجاهد در بیرون زندان پیوست و همراه با آنان در دوران پرالتهاب و حساس انقلاب ضدسلطنتی، مسئولیتهای مختلفی برعهده گرفت.
او از اولین روزهای انتشار مجاهد در تابستان۱۳۵۸، در هیأت تحریریهٔ نشریه مجاهد نقش برجستهیی در افشای ماهیت و عملکرد ارتجاع حاکم داشت. در آستانهٔ ۳۰خرداد ۱۳۶۰ و هنگامی که خمینی برای محو آخرین قطرات باقیمانده از آزادی ناشی از انقلاب ضدسلطنتی خیز برداشته بود، در بخش محلات و فرماندهی میلیشیا در این بخش، اداره چندین واحد را بهعهده گرفت.

خانم مریم رجوی «فقدان دردناک شاعر و نویسنده دادخواه قتلعام شدگان، مجاهد کبیر حمید اسدیان» را تسلیت گفت و افزود: فقدان دریغانگیز او را بهمسعود، به اعضای شورای ملی مقاومت و همه مجاهدین، بهاعضای خانواده و بستگان و مردم شهر زادگاهش همدان و بهجامعه نویسندگان و شاعران میهنی و انقلابی ایران تسلیت میگویم.
خانم رجوی همچنین گفت: حمید اسدیان از آن رزمندگان عاشقی بود که قلم را چون سلاحی پرقدرت بهیاری گرفت و هر گاه مثل فردای ۳۰خرداد سال۶۰، یا فروغ جاویدان، نبردی رو در رو با رژیم شعلهور شد، جان خود را در طبق اخلاص گذاشت و بهمیدان رزم شتافت. متفکری گرانقدر و نویسندهیی پرتوان بود، اما قبل از هر چیز نویسنده دردهای یک خلق سرکوب شده بود؛ نویسنده رنجهای شکنجهشدگان، نویسندهٔ دادخواه شهیدان و قتلعام شدگان.
عشق او به مسعود که ناشی از صفای روح و انگیزههای والای انقلابی و مجاهدی او بود، در تکتک کلمات، آثار و اشعارش موج میزد و همواره همه را تحتتأثیر قرار میداد.
برترین سلاح او اما صدق و پاکبازیش بود؛ بیآلایش و افتاده و فروتن که پیوسته راه و رسم یک انسان والا و مجاهد بودن و مجاهد زیستن را تعلیم میداد.
حمید اسدیان چشم از این جهان فرو بست. اما با فضیلتهای ستودنیاش، همچنان بینا و شنوا و زنده و سرشار در میان مجاهدین است.