تسلیت به برادر مسعود و خواهر مریم و خانواده گرامی اش و تسلیت به خانواده بزرگ مقاومت .
بار دیگر طعم تلخ برادر از دست داده را چشیدم زار زدم ‌گریستم انگشت به دهان از این همه سال پر پیچ وخم ولی چه یلانی پرچم سازمان را با غرور و افتخار با دست و پایی خون چکان تا به این نقطه حمل کردند . برادر مجاهد حمید اسدیان از زمره انسانهای بینظیری بود که با اولین برخورد در طرف مقابلش اثر گذار بود . قلبش به وسعت دریا ولی آرام و با متانتی خاص با بیانی دلسوزانه و مهربان و پیگیر دردها و رنجها ی سالیان که بر انسان و انسانیت رفته و همواره برادری که قلبش برای خانواده های داغدار مجروح بود و برای هر یک از انها که‌می شنید مانند آن بود که اولین بار است بگوشش خورده با اینکه او از سال ۱۳۶۰ یکی از مسولیتهایش پیگیری وقایع زندان و ....بود .تواضع و فروتنی اش بارها و بارها انسان را شرمنده میکرد .
افتخار ان را داشتم که بدلیل مسائل زندان برای مدتی با او گفتگو کنم و هر بار از او آموزش گرفتم که او چطور بدهکار است و من شرمنده او چطور پیگیر و من کم کاری داشتم.
از جزئی ترین نکته نمی گذشت و یاد اور میشد هریک از اینها سند جنایت است . بارها از خودش این جمله را شنیده بودم که در مورد افشای جنایتهای رژیم در زندان کم کاری کردیم . او که همه عمرش بی وقفه به مبارزه و نوشتن و تحقیق در همین امر بود و آثارش گویای همین است . انقدر دقیق و حساس به اینگونه مطالب بود که تا یک اسم زندانی و یا شهید در لابلای حرفها ویا نوشته بگوش و یا چشمش میخورد فوری از ان فرد میگفت و یا ابهامی داشت می پرسید . چند سال پیش در مورد یکی از خانواده های شهدا نکته‌ای  را گزارش دادم که خیلی متاسف شد و با تمام مسئولیتهای سنگینی که بردوش داشت تا آخرین روزهای زندگیش پیگیر ان بود .
او بر ای هر کلام وشعرهایش سوگند خورده بود که تا تعبیر هر یک از انها بجنگد و صد ها بار پیروز ان میدان شد و اینبار هم چنین شد و  در آخرین کلام از او بیاد دارم که میگفت مرگ مهم نیست که چه زمان سراغمان بیاید ایستاده مردن مهم است .
برادر حمید با منش و رفتار فروتنانه اش مربی کم نظیر ی بود او هر کلمه که در شعرش بکار برده و یا کتابی نوشته به سطر سطر آن ایمان داشت و با تمام وجودش قلم میزد .....
 او آموزگاری توانا بود که در جایگاه یک شاگرد عمل میکرد .
 در وصف برادر مجاهد لم یرتابو حمید اسدیان باید ساعتها گفت و نوشت. اری او بدین طریق جاودانگی را برگزید .
بر او هزاران درود
بر او هزاران سرود
خوشا به رسم و راهش .
پروانه معدنچی