• .
  • یاد حمید اسدیان
  • مقاله ها
  • شعرها
  • قصه ها
  • کتاب ها
  • ویدئو کلیپ ها
  • دادخواهی شهیدان
  • گفتگوها و مصاحبه ها
  • خاطرات زندان
  • از نشریه مجاهد
  • یادداشت ها
  • دیگر یاران
  • سلام خیابان

بیاد فرمانده و استاد عزیزم سرهنگ بهزاد معزی

  • Facebook
  • Twitter
منتشر شده در 02 اسفند 1399

این قصه‌ای کوتاه به درازای ۵۰سال است که می‌نویسم، نه ادیب هستم و نه نویسنده فقط حرف دل است و امیدوارم بر دل نشیند. چند کلمه‌ای درباره فرمانده و استاد عزیزم بهزاد معزی، کسی که راه آسمان را برایم گشود و به‌من آموخت آنچه را که می‌دانست و تجربه کرده بود بدون تکبر و با بزرگواری خاص خودش، طی سال‌ها کم کم علاوه بر رابطه استاد و شاگردی دوستی عمیقی بین ما شکل گرفت که مثل اعضای یک خانواده همیشه از غم و شادی هم با خبر بودیم، بزرگترین خدمتی که به من کرد و همیشه مدیون او هستم این‌که مرا به راه سازمان مجاهدین فراخواند.
در ۳۹سالی که در فرانسه هستم، سرهنگ معزی هم‌چنان برای من نقش فرمانده و معلم داشت و هر وقت به اور می‌رفتم، ساعتها در دفتر کار سرهنگ که در کنار دفتر دبیر ارشد شورا بود، به بحث و گفتگو می‌پرداختیم و او مرا نسبت به وقایع سیاسی به روز می‌کرد و برخی اوقات پیاده و یا با ماشین به قهوه‌خانه‌ای در اور یا شهرهای اطراف می‌رفتیم. هر بار که من با او صحبت می‌کردم، ارادتم به مجاهدین بیشتر می‌شد. یکی دو هفته قبل از این‌که سرهنگ به بیمارستان برود، روزی که در جلسه‌ای از دوستان مجاهد و شورایی خبر درگذشت مجاهد خلق حمید اسدیان را شنیدیم، من مثل همیشه در سالن اجتماعات دبیرخانه در کنار سرهنگ نشسته بودم، غم سنگینی بر جلسه حاکم شد و طبق معمول چنین مواقعی کلمات حزن انگیزی رد و بدل می‌شد، خروش سرهنگ مرا از جا کند. فریاد بر آورد که مگر برای مجاهد باید ماتم گرفت، پرچم و تفنگ او را باید برداشت، به فکر مسعود و خواهر مریم باشید که بار همه اینها را باید تحمل کنند. چهره و فضای جلسه عوض شد. سرهنگ همان‌گونه عمل کرد که در صحنه فرماندهی نظامی.
بعد از پرکشیدن سرهنگ عزیزمان لاشخورهایی که در زمان حیات او از مواضع قاطع و روشن و مجاهدی او وحشت داشتند و از احساسات پاک هموطنانمان در داخل و خارج کشور نسبت به سرهنگ خشمگین بودند، تلاش کردند با لجن‌پراکنی و مزخرف گویی چهره درخشان او را مخدوش کند. به همین خاطر در زیر نکاتی را توضیح می‌دهم که خود شاهدش بودم.
    بعد از بستری شدن سرهنگ در بیمارستان چون در ابتدا اجازه ملاقات نداشتیم با تلفن تصویری به‌همراه فرزندانش سارا و امیر با او ارتباط برقرار می‌کردیم. همان‌طور خانم سلیمیان و سایر دوستان مجاهد تماس می‌گرفتند. بعد از این‌که ملاقات تک نفری مجاز شد هر روز به اتفاق سارا و امیر و خانم سلیمیان و سایر دوستان ساعتها در اتاق انتظار در نوبت دیدار معطل می‌شدیم تا یکی از ما به دیدارش برویم.

    بعد از فوت سرهنگ علاوه بر سارا و امیر عزیز که در فرانسه ساکن هستند، من با فرزندان دیگر او چه در ایران و یا آمریکا در تماس بودم و آنچه می‌گذشت را برایشان شرح می‌دادم، مثل محل دفن و روز و ساعت مراسم. در یکی از تماسها به اطلاع فرزندانش در ایران و آمریکا رساندم که اگر بخواهند در مراسم شرکت کنند ما با هماهنگی بیمارستان روز مراسم را جابجا کنیم که هر دو گفتند که نمی‌خواهند شرکت داشته باشند.
    همه کارهایی که باید برای تشییع و تدفین انجام می‌شد را هر روز با سارا و امیر که ساکن فرانسه هستند هماهنگی می‌کردیم و کارهای عملی را هم مجاهدین مثل همیشه متناسب با نظرات امیر و سارا به عهده گرفتند.
    برخلاف دو دختر سرهنگ در ایران و آمریکا، امیر و سارا که در ۴۰سال گذشته با پدرشان زندگی کرده و یا مستمراً او را می‌دیدند و از نزدیک با او درتماس بودند، تأکید داشته و دارند که پدرشان جزیی از خانواده مجاهدین بوده و می‌گفتند مراسم را مجاهدین برگزار کنند و این قطعاً خواست پدرشان هم هست. مجاهدین برای بهبود حال سرهنگ سنگ‌ تمام گذاشتند و با تمام وجود و امکانات در اختیار سارا و امیر بودند. آنها ضمن تشکر از مجاهدین، می‌گفتند، معلوم نیست اینها که الآن مدعی پدرم شده‌اند، در این ۴۰سال کجا و کی غمخوار پدرشان بوده‌اند. گوئیا سرهنگ فرزندانی به اسم امیر و سارا که ۴۰سال مستمر با آنها بوده نداشته است.
    سرهنگ در تمام مدت حیاتش چون یک شیر از سنگر مجاهدین دفاع می‌کرد و کرکس‌هایی چون مصداقی جرأت نزدیک شدن به او را نداشتند، سرهنگ عمیقاً از این لمپن پاسدار متنفر بود و در دیدارهای هفتگی‌ای که با هم داشتیم، عمیقاً از فحاشی و تعفنی که در کلمات این مزدور نفوذی نسبت به مجاهدین بود و کار کرده‌هایش به نفع آخوندهای جانی ابراز انزجار می‌کرد.
    در پایان سؤالی دارم از به‌اصطلاح «دختر ارشد» (عنوانی که سایت وزارت اطلاعات داده): اگر فکر می‌کردی که پدرت در اسارت مجاهدین بوده چرا در مدت این ۴۰سال برای نجاتش اقدامی نکردی؟ در آن زمان دوستان خبرنگار و بلندگوهای رنگارنگ شما کجا بودند؟
چه زیبا گفته آن شاعر روان شاد
”روزگار غریبی است نازنین ”
سرگرد خلبان حسین اسکندریان
۲۴ژانویه ۲۰۲۱ فرانسه
  • قبلی
  • بعدی
با دیگران به اشتراک بگذارید
  • Facebook
  • Twitter
 مردارها و کلاغها – از زندانی سیاسی مهدی فراحی شاندیز

مردارها و کلاغها – از زندانی سیاسی مهدی فراحی شاندیز

Read more
یک زندگی بدون قافیه - م. شوق

یک زندگی بدون قافیه - م. شوق

Read more
 بیاد فرمانده و استاد عزیزم سرهنگ بهزاد معزی

بیاد فرمانده و استاد عزیزم سرهنگ بهزاد معزی

Read more
به احترام پهلوان مسلم اسکندر فیلابی - در پاسخ به شعری از شعربان خصم پهلوانان - از فریدون انوشه

به احترام پهلوان مسلم اسکندر فیلابی - در پاسخ به شعری از شعربان خصم پهلوانان - از فریدون انوشه

Read more
 قصیده‌ٔ مسخ – از فریدون انوشه

قصیده‌ٔ مسخ – از فریدون انوشه

Read more
 با حمید اسدیان «در خانه‌ا‌ی از واژه‌ها»

با حمید اسدیان «در خانه‌ا‌ی از واژه‌ها»

Read more
مقاله ای از دکتر بهروز پویان به مناسبت سی دی سالروز آزادی مسعود رجوی از زندان شاه

مقاله ای از دکتر بهروز پویان به مناسبت سی دی سالروز آزادی مسعود رجوی از زندان شاه

Read more
 درگذشت خلبان قهرمان مجاهد سرهنگ بهزاد معزی، عضو شورای ملی مقاومت ایران در پاریس

درگذشت خلبان قهرمان مجاهد سرهنگ بهزاد معزی، عضو شورای ملی مقاومت ایران در پاریس

Read more
 بخشی از تألیفات شاعر و نویسنده مجاهد خلق حمید اسدیان

بخشی از تألیفات شاعر و نویسنده مجاهد خلق حمید اسدیان

Read more
فرازی از کتاب پرواز در خاطره ها خاطرات خلبان مجاهد سرهنگ بهزاد معزی به قلم حمید اسدیان قسمت دوم

فرازی از کتاب پرواز در خاطره ها خاطرات خلبان مجاهد سرهنگ بهزاد معزی به قلم حمید اسدیان قسمت دوم

Read more
فرازی از مقدمه کتاب پرواز در خاطره ها - خاطرات خلبان مجاهد سرهنگ بهزاد معزی به قلم حمید اسدیان - قسمت اول (مقدمه)

فرازی از مقدمه کتاب پرواز در خاطره ها - خاطرات خلبان مجاهد سرهنگ بهزاد معزی به قلم حمید اسدیان - قسمت اول (مقدمه)

Read more
روزی که هادی رفت - به قلم محمد قرائی

روزی که هادی رفت - به قلم محمد قرائی

Read more
 غزاله علیزاده، غلام خانه‌های روشن

غزاله علیزاده، غلام خانه‌های روشن

Read more
 ابوذر ورداسبی -

ابوذر ورداسبی -

Read more
جلد اول کتاب چهره جنایت توسط سازمان عدالت برای ایران

جلد اول کتاب چهره جنایت توسط سازمان عدالت برای ایران

Read more
اعدام ابزار حاکمیت ملایان - نادر رفیعی نژاد وکیل دادگستری

اعدام ابزار حاکمیت ملایان - نادر رفیعی نژاد وکیل دادگستری

Read more
معرفی  کتاب طلوع جاوید - خاطرات زندان راضیه طلوع شریفی

معرفی کتاب طلوع جاوید - خاطرات زندان راضیه طلوع شریفی

Read more
گزارش ارتش آزادی‌بخش ملی ایران - جنایت علیه بشریت

گزارش ارتش آزادی‌بخش ملی ایران - جنایت علیه بشریت

Read more
مقتول ناشناس قصه برای شهیدان بی نام نیزارهای جراحی که با دوشکا درو شدند مجاهد کبیر حمید اسدیان

مقتول ناشناس قصه برای شهیدان بی نام نیزارهای جراحی که با دوشکا…

درباره خونـی که آینـه است - کاظم مصطفوی، حمید اسدیان

درباره خونـی که آینـه است - کاظم مصطفوی، حمید اسدیان

شمایل خوب آن سرو ـ حمید اسدیان

شمایل خوب آن سرو ـ حمید اسدیان

حمید اسدیان ـ تا به‌دادگاه کشاندن قاتلان و جلادن راه را ادامه دهیم

حمید اسدیان ـ تا به‌دادگاه کشاندن قاتلان و جلادن راه را ادامه…

به احترام پهلوان مسلم اسکندر فیلابی - در پاسخ به شعری از شعربان خصم پهلوانان - از فریدون انوشه

به احترام پهلوان مسلم اسکندر فیلابی - در پاسخ به شعری از…

 قصیده‌ٔ مسخ – از فریدون انوشه

قصیده‌ٔ مسخ – از فریدون انوشه

 با حمید اسدیان «در خانه‌ا‌ی از واژه‌ها»

با حمید اسدیان «در خانه‌ا‌ی از واژه‌ها»

مقاله ای از دکتر بهروز پویان به مناسبت سی دی سالروز آزادی مسعود رجوی از زندان شاه

مقاله ای از دکتر بهروز پویان به مناسبت سی دی سالروز آزادی…

فرازهایی از ماه کنعانی من – به قلم شاعر و نویسنده مجاهد حمید اسدیان

فرازهایی از ماه کنعانی من – به قلم شاعر و نویسنده مجاهد…

كمك مالى كاظم مصطفوى به سیمای آزادی -  پرواز ماهی کوچک (مجموعه ۸قصه به زبان انگلیسی) - کاظم مصطفوی

كمك مالى كاظم مصطفوى به سیمای آزادی - پرواز ماهی کوچک (مجموعه…

شکنجه و آمال خلیفه خمینی قسمت سیزدهم - کاظم مصطفوی

شکنجه و آمال خلیفه خمینی قسمت سیزدهم - کاظم مصطفوی

 درگذشت خلبان قهرمان مجاهد سرهنگ بهزاد معزی، عضو شورای ملی مقاومت ایران در پاریس

درگذشت خلبان قهرمان مجاهد سرهنگ بهزاد معزی، عضو شورای ملی مقاومت ایران…

فرازی از مقدمه کتاب پرواز در خاطره ها - خاطرات خلبان مجاهد سرهنگ بهزاد معزی به قلم حمید اسدیان - قسمت اول (مقدمه)

فرازی از مقدمه کتاب پرواز در خاطره ها - خاطرات خلبان مجاهد…

 نامی که پیش از آن - کاظم مصطفوی

نامی که پیش از آن - کاظم مصطفوی

روزی که هادی رفت - به قلم محمد قرائی

روزی که هادی رفت - به قلم محمد قرائی

 مــاه کنـعانی من - حمید اسدیان

مــاه کنـعانی من - حمید اسدیان

 در سوگ دوست نازنینم؛ حمید اسدیان - جمشید پیمان

در سوگ دوست نازنینم؛ حمید اسدیان - جمشید پیمان

 بخشی از تألیفات شاعر و نویسنده مجاهد خلق حمید اسدیان

بخشی از تألیفات شاعر و نویسنده مجاهد خلق حمید اسدیان

 آفتابکاران، خاطرات زندان محمود رویایی  جلد دوم - سرود سیاوشان

آفتابکاران، خاطرات زندان محمود رویایی جلد دوم - سرود سیاوشان

 تاکتیک «آی دزد، آی دزد» و عربده‌های نفوذی تمام‌سوز وزارت اطلاعات – حمید اسدیان

تاکتیک «آی دزد، آی دزد» و عربده‌های نفوذی تمام‌سوز وزارت اطلاعات –…

 آفتابکاران، خاطرات زندان محمود رویایی جلد سوم - صدای رویش جوانه ها

آفتابکاران، خاطرات زندان محمود رویایی جلد سوم - صدای رویش جوانه ها

 شکنجه و آمال خلیفه خمینی قسمت اول - کاظم مصطفوی

شکنجه و آمال خلیفه خمینی قسمت اول - کاظم مصطفوی

اعدام ابزار حاکمیت ملایان - نادر رفیعی نژاد وکیل دادگستری

اعدام ابزار حاکمیت ملایان - نادر رفیعی نژاد وکیل دادگستری

آفتابکاران، خاطرات محمود رویایی - جلد اول - دشت آتش

آفتابکاران، خاطرات محمود رویایی - جلد اول - دشت آتش

 كاظم مصطفوي: علي ربيعي، شلاق به دستي «از پنجرة جامعه شناسي» «با نگاه‌امنيتي»

كاظم مصطفوي: علي ربيعي، شلاق به دستي «از پنجرة جامعه شناسي» «با…

«برادر همة گنجشکان» - در رفتن حمید اسدیان

«برادر همة گنجشکان» - در رفتن حمید اسدیان

 جاودانه، در قلب همه ما (فصلی از کتاب یاد‌مانـده‌های زنـدان) - کاظم مصطفوی

جاودانه، در قلب همه ما (فصلی از کتاب یاد‌مانـده‌های زنـدان) - کاظم…

مادران زندانیان سیاسی در نبرد با دیکتاتور - گفتگو با حمید اسدیان

مادران زندانیان سیاسی در نبرد با دیکتاتور - گفتگو با حمید اسدیان

ما 2060 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم

Copyright © گوشه ای از آثار مقالات، قصه ها، اشعار شاعر و نویسنده دادخواه قتل‌عام شدگان، مجاهد كبير حمید اسدیان، کاظم مصطفوی 2021 All rights reserved. Custom Design by https://www.pasargadcity.com
دیگر یاران